Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایلنا، حسین زمان که به مدت شش ماه جهت دریافت مجوز مجدد ترانه «برادرجان» با دفتر موسیقی وزارت ارشاد تعامل داشت، در نهایت موفق به کسب آن نشد. او می‌گوید: پیش‌تر آثاری وجود داشتند که به دلیل مغایرت‌های اخلاقی و فرهنگی موفق به اخذ مجوز نمی‌شدند، اما حال این حساسیت‌ها وجود ندارد در عوض برخی آثار که حرفی برای گفتن دارند، سانسور می‌شوند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

با این‌که فضای فعالیت در عرصه موسیقی نسبت به گذشته و سال‌های اخیر بازتر شده و با این‌که مسئولان وزارت ارشاد و دیگر بخش‌های ذی‌ربط از حساسیت‌های خود نسبت به نحوه ارائه مجوزها کاسته‌اند، اما همچنان مشکلات و تناقضاتی در این زمینه وجود دارد.

او در ادامه می‌گوید: به طور معمول و در طول سال ترانه‌های متعددی از سوی شورای شعر و ترانه دفتر موسیقی وزارت ارشاد مجوز می‌گیرند که البته اغلب آنها به لحاظ محتوایی و تکنیکی؛ سطحی و بی‌محتوا هستند و تنها برخی از ارزش و مفاهیم هنری برخوردارند و تعدادشان بسیار معدود است و در عوض تعدادی از آثار مجوز دریافت نمی‌کنند حال آن‌که از بار معنایی اجتماعی و فرهنگی قوی برخوردارند. ترانه «برادرجان» سرود علی‌اکبر یاغی‌تبار با صدای حسین زمان و آهنگسازی محمدرضا چراغعلی یکی از همان آثار است که همچنان وضعیتی نامشخص دارد.

حسین زمان که حدود یک سال پیش، پس از هفده سال ممنوع‌الکاری در مرکز همایش‌های برج میلاد به اجرای کنسرت پرداخت، آهنگ «برادرجان» را پس از کسب مجوز وزارت ارشاد در همان برنامه خواند و با تشویق و استقبال مخاطبان مواجه شد، اما وقتی او برای اخذ مجدد مجوز این اثر به ارشاد مراجعه کرد به آن مجوز داده نشد و اگرچه برای شش ماه با دفتر موسیقی وزارت ارشاد تعامل داشت تا برای این اثر مجوز لازم را دریافت کند، در نهایت موفق به کسب مجوز نشد.

زمان که در این مدت به روند مجوزدهی آثار معترض بود و هرازگاهی با انتشار یادداشت‌های مختلف در صفحه اینستاگرامش به این اتفاق اشاره کرده است، در نهایت قصد دارد آهنگ «برادرجان» را بدون کسب مجوز مجدد منتشر کند. خودش می‌گوید: به نظرم مسئولان ارشاد و اعضای شورای شعر و ترانه از محلی دیگر تحت فشار بوده‌اند؛ کما این‌که آن ۱۷ سال ممنوع‌الکاری من نیز به دلیل فشارهای بیرونی بوده و شاید بسیاری از مسئولان ارشاد در آن مقطع و در دوره‌های مختلف تمایل داشتند که این ممنوعیت برداشته شود، اما خب زورشان نمی‌رسید. در همین راستا یکی از اعضای شورای شعر که در جلسه حضور داشته و با او تماس گرفته‌ام و نمی‌خواهم از او نام ببرم به من گفت آقای زمان، اکثریت اعضای شورای شعر نگران شما بودند و به دلیل همان نگرانی اثرتان را تایید نکرده‌اند! و بیش از این نیز توضیحی ندادند.

شما سال گذشته پس از ۱۷ سال دوری از عرصه موسیقی، به اجرای کنسرت پرداختید. این اتفاق برای شما چه بازخوردهایی داشت؟

آن کنسرت برایم اتفاقی هیجان‌انگیز و خوشحال‌کننده بود. برای ۱۷ سال نتوانسته بودم از نزدیک با مردم ارتباط برقرار کنم و برایشان اجرا داشته باشم و پس از سال‌ها این اتفاق افتاد. خوشبختانه آن کنسرت با وجود همه مشکلاتی که سر راهم قرار داشت، خوب برگزار شد. برای برگزاری کنسرت آنطور که باید حامی مالی نداشتم، البته دوستانی بودند که آمدند و کمکم کردند، اما در کل شرایط بسیار سخت بود. از طرفی می‌خواستم پس از هفده سال کنسرتی با کیفیت برگزار کنم و قصدم این بود به واسطه آن مردم؛ موسیقی و اجرای خوبی را ببیند، به همین دلیل حدود سی نوازنده را روی صحنه بردم و گروهی بزرگ را به این کار اختصاص دادم.

خیلی به دنبال اسم و آدم‌های اسم و رسم‌دار نبودم و با این‌که آدم‌های بزرگ و نوازندگان کاربلد و باسابقه و پیشکسوت در گروهم حضور داشتند، اما سعی کردم از نوازندگان جوان در کنسرتم استفاده کنم. این ریسک را کردم تا به این ترتیب این فرصت را به آنها بدهم که خودشان را نشان دهند. در مجموع کنسرت خوبی بود و من از آن راضی بودم و اغلب آن‌هایی که به دیدن اجرا نشستند نیز آن را دوست داشتند. البته که کارم بی‌نقص نبوده است.

یکی از آثار خوبتان در کنسرت، آهنگ «برادرجان» بود که مورد استقبال هواداران و مخاطبانتان قرار گرفت. آنگونه که خودتان گفته‌اید این اثر برای اجرا از دفتر موسیقی وزارت ارشاد مجوز دریافت کرده بود. دلیل این‌که گفته شده باید برای پخش مجوز مجدد بگیرد، چیست؟

کنسرت من مردادماه سال ۱۳۹۸ برگزار شد و در آن برنامه، آهنگ «برادرجان» که مجوز گرفته بود نیز اجرا شد. پس از آن تصمیم گرفتم چند اثر اجرا شده در کنسرت که هنوز منتشر نشده بودند را انتشار دهم. یکی از آثاری که بسیار دوستش دارم و قصد انتشارش را داشتم ترانه «برادرجان» بود. زیرا هم مردم دوستش داشتند و هم از لحاظ محتوایی به من قرابت و نزدیکی بیشتری داشت.

در شرایط موجود به ندرت ترانه‌ای را می‌توان یافت که به‌طور صددرصد خواسته‌های مرا برآورده کند؛ زیرا به هر حال مشکلات زیادی در این زمینه وجود دارد. مثلا این‌که به‌طور کلی قیچی سانسور (به‌خصوص به لحاظ کلامی) متوجه آثار خاص و مدنظر ماست و این مسائل شرایط کار را برایمان دشوار می‌کند. البته نمی‌خواهم بگویم در حال حاضر سانسور خیلی جدی وجود دارد، اتفاقا می‌خواهم بگویم الان آثاری که به لحاظ محتوایی و کلامی عمدتا حرفی برای گفتن ندارند و پیامی به مخاطبان نمی‌دهند به‌راحتی مجوز می‌گیرند.

در رابطه با ترانه و آهنگ «برادرجان» نیز نکته عجیب ماجرا همین است.

همینطور است. پیش‌تر آثاری وجود داشتند که به دلیل مغایرت‌های اخلاقی و فرهنگی موفق به اخذ مجوز نمی‌شدند، اما حال این حساسیت‌ها وجود ندارد و چنین آثاری به راحتی مجوز می‌گیرند. خودتان توجه کنید که چه کارهایی در بازار موسیقی امروز ما عرضه می‌شود طوری که گاه آدم شرم می‌کند آنها را در کنارخانواده گوش کند. به هر حال «برادرجان» از آن دسته آثاری است که بسیار دوستش می‌دارم.

*یکی از ویژگی‌های آهنگ «برادرجان» ترانه آن است. شاید اغراق نباشد اگر کلام این اثر را یکی از بهترین ترانه‌های علی‌اکبر یاغی‌تبار بدانیم و نکته مهم‌تر این‌که این اثر با توجه به شرایط فعلی جامعه سروده شده است.

بله همینطور است. من مایل بودم با ایشان همکاری کنم، زیرا ما تعدادی ترانه‌سرا داریم که بسیار کاربلد و ارزشمند هستند، اما به دلایلی گوشه‌نشین شده‌اند و خیلی رغبت نمی‌کنند در این فضا و در این مارکت خودشان را نشان دهند. من چند سال پیش با اصرار از آقای یاغی‌تبار خواستم وارد حوزه ترانه شود، زیرا با وجود آن‌که با تعدادی از هنرمندان همکاری کرده بود، خیلی به فعالیت در این حوزه رغبتی نداشت. یکی از دلایل من برای چنین همکاری‌هایی این است که با افراد هم‌فکر و هم‌عقیده، دست به دست هم دهیم، بلکه باری از دوش هنر موسیقی این مملکت برداریم.

در ادامه برای دریافت مجدد مجوز ترانه «برادرجان» اقدام کردید؟

بله. اقدام کردم و پس از این اتفاق نتیجه کار را به هفته بعد و ده روز بعد دو هفته بعد موکول کردند. اگر وارد سامانه وزارت شوید خواهید دید که درباره وضعیت اثر نوشته شده «در مرحله تطبیق شعر» و شش ماه و نیم است اوضاع همین است. به مسئولان مربوطه گفتم این تطبیق شعر چه صیغه‌ای است و اگر قرار است اقدامی صورت گیرد درنهایت باید طی چند روز یا یک هفته یا ده روز نتیجه آن مشخص شود و من شش ماه و نیم است با شما تماس می‌گیرم! حال شما حساب کنید از این زمان شش و ماه و نیمه، چهار ماهش را هر روز، روزی سه بار با دفتر موسیقی تماس گرفته‌ام و حتی می‌توانید دراین‌باره سوال کنید. اتفاقا عمدا این کار را کردم که تصور نکنند من کنار نشسته‌ام و منتظرم اتفاقی بیفتد. وضعیت به آنجا رسید که تلفنم را شناخته بودند و گاه پاسخم را نمی‌داند.

در آخر پاسخ مسئولان دفتر موسیقی و اعضای شورای شعر و ترانه به شما چه بود؟

در نهایت پس از همه آن پیگیری چند روز پیش با بخش مربوطه تماس گرفتم. یکی از مسئولان شورای شعر و ترانه به من گفت متاسفانه ترانه «برادرجان» تایید نشده است! به آنها گفتم لطفا این عدم تایید را در سامانه صدور مجوز شعر و ترانه وزارت ارشاد اعلام کنید، زیرا من رسما و قانونا پیگیری کرده‌ام و درخواستم را در سامانه مربوطه قید کرده‌ام، لذا شما نیز قانونی پاسخم را بدهید و در سامانه بنویسید تایید نشد و حتی دلیلش را هم نگویید؛ هرچند هیچ‌وقت دلیل چنین اتفاقاتی را نمی‌گویید.

گفته می‌شود دلیل عدم صدور مجوز ناشی از تشابه اسمی و محتوایی آن با ترانه آهنگ «برادرجان» داریوش اقبالی است. به نظرتان این فرضیه درست است؟

خیر به‌هیچ‌وجه.

چه شد که چنین نظریه‌ای مطرح شد؟

چندی قبل خبرنگار یکی از روزنامه‌ها با من مصاحبه‌ای داشت. در آن مصاحبه آن خبرنگار عزیز یکی دوبار دلیل عدم صدور مجوز را هم اسم بودن آن با ترانه «برادرجان» داریوش دانست که من پاسخ منفی دادم و آن را نفی کردم و گفتم خیر دلیلش این نیست. این دو اثر حتی به لحاظ محتوایی خیلی با یکدیگر تفاوت دارند. اتفاقا شاید ترانه «برادرجان» سروده علی‌اکبر یاغی‌تبار که من آن را خوانده‌ام نسبت به اثر داریوش خیلی اجتماعی‌تر باشد.

من به آن دوست خبرنگار دو، سه بار گفتم که دلیل عدم ارائه مجوز به اثر چنین تشابهی نیست، اما نمی‌دانم چرا آن را تیتر کردند! از قول من نوشته بودند به دلیل هم اسم بودن و محتوای اعتراضی و اجتماعی این دو ترانه، اثرم مجوز نگرفته است! البته من درباره محتوای اعتراضی و اجتماعی اثر صحبت کرده بودم و گفته بودم شاید به این دلیل مجوز نداده‌اند، اما درباره تشابه این دو اثر حرفی نزدم.

اینکه اغلب آثار شما محتوایی اجتماعی دارند اتفاق جدیدی نیست.

بله؛ و موضوع عجیب برایم این است که ترانه «برادرجان» یک بار مجوز گرفته است. حتی شماره مجوز آن نیز موجود است.

آقای محمد اللهیاری همواره حامی آثار با محتوا و فاخر بوده و هست و در اغلب جلسات شورای شعر و ترانه حضور می‌یابد.

اگر از من بپرسید و بخواهم صادقانه پاسخ دهم، می‌گویم، به نظر من مدیر کل دفتر موسیقی وزارت ارشاد و حتی اعضای شورای شعر تمایل نداشتند اثر را رد کنند و شاید طی آن شش ماه و نیمی که درباره‌اش توضیح دادم، بیشتر به دنبال این موضوع بودند که مسئله را حل کنند. این گفته خودشان است.

با این تفاسیر مشکل کجاست؟

به نظرم مسئولان ارشاد و اعضای شورا از محلی دیگر تحت فشار بوده‌اند. کما این‌که آن ۱۷ سال ممنوع‌الکاری من هم به دلیل فشارهای بیرونی بوده و شاید خیلی از مسئولان ارشاد در آن مقطع و در دوره‌های مختلف تمایل داشته‌اند این ممنوعیت برداشته شود، اما خب زورشان نمی‌رسید. در همین راستا یکی از اعضای شورای شعر که در جلسه حضور داشته و با او تماس گرفته‌ام و نمی‌خواهم از او نام ببرم، به من گفت آقای زمان اکثریت اعضای شورای شعر نگران شما بودند و به دلیل همان نگرانی اثرتان را تایید نکرده‌اند و بیش از این نیز توضیحی ندادند. پشت این حرف موارد بسیاری وجود دارد و معنای آن مشخص است.

گفته بودید در صورت عدم ارائه مجوز، آهنگ «برادرجان» را منتشر خواهید کرد. با توجه به اعتراضاتی که نسبت به این موضوع داشته‌اید، نگران نیستید که بازهم ممنوع‌الکار شوید؟

خیلی سخت که پس از انتشار آهنگ «برادرجان» مجددا ممنوع‌الکار شوم که البته احتمالش بسیار زیاد است. اما موارد دیگری نیز وجود دارد. من به این عرصه نیامده‌ام که فقط بخوانم. من هیچ‌گاه عطش شهرت نداشته‌ام که اگر غیر از این بود کار به آنجا نمی‌رسید که نگذراند ۱۷ سال کار کنم. من به یک رسالت هنری پایبندم و اعتقاد دارم و به نظرم اگر قرار است خودم نباشم و کسی باشم که دیگران می‌خواهند و نتوانم پیامم را از طریق آثار هنری‌ام به گوش مردم برسانم، اتفاق خوبی نیفتاده است و معنی چنین روندی را نمی‌فهمم. ما چنین خوانندگانی بسیار داریم، کسانی که می‌خوانند تا فقط خوانده باشند و پول درآورند که البته نوش جانشان، زیرا به هرحال عده‌ای از این راه زندگی می‌کنند. اما برای این عده هنر خیلی اهمیت ندارد و ارزش‌های هنر مدنظرشان نیست و اتفاقا استقبال خوبی از آنها می‌شود.

من ادعایی ندارم و همین الان هم خیلی راضی هستم از این‌که پس از هفده سال عدم حضور و فعالیت، بالاخره یک شب در تهران کنسرت برگزار کرده‌ام و مردم آمده‌اند و سالنم پر شده است. بیش از این نیز انتظار ندارم. من به دنبال فالوورهای میلیونی نیستم و هنوز که هنوز علی‌رغم پیشنهادات بسیار دوستان مبنی بر خرید فالوور چنین کارهایی نکرده‌ام. یعنی چه بیا و فالوور بخر؟! مگه طرفدار هم خریدنی است؟! به نظرم اگر بخواهیم جلوی حرف زدن همه را بگیریم و به نویسنده و شاعر بگوییم این‌ها را ننویس و به خواننده بگوییم این‌ها را نخوان و به مردم بگوییم به این موضوعات و موارد اعتراض نکنید، اتفاقات سازنده و مثمر ثمر رخ نخواهد داد.

من در فعالیت‌های هنری‌ام نمی‌خواهم اینگونه باشم و برایم لذت‌بخش نخواهد بود. بله آثار عاشقانه هم می‌خوانم، زیرا عشق نیز یکی از مقوله‌های زندگی ماست. سعی می‌کنم در آثار عاشقانه‌ام عشق را با قداست و ارزش‌های خودش بیان کنم و نشان دهم، اما گاه کارهای اعتراضی و اجتماعی نیز می‌خوانم. من زمانی که فقر را می‌بینم دلم به درد می‌آید و دیدن بچه‌ای که تا کمر در سطل زباله خم شده، اعصابم را به هم می‌ریزد. دیدن چنین صحنه‌هایی دردآور است و نمی‌توانم درباره آنها چیزی نگویم و اعتراض نکنم.

در نهایت قصد دارید آهنگ «برادرجان» را بدون مجوز منتشر کنید؟

به احتمال بسیار زیاد این کار را خواهم کرد. در حال حاضر نیز با برخی دوستان مشغول تبادل نظر دراین‌باره هستم؛ و آیا اثر یا آثاری را در دست تولید و انتشار ندارید؟

مشغول تولید چند اثر هستم. یکی از آثار جدیدم که عاشقانه است و به‌تازگی منتشر شده و مجوز داشته «بی‌تو» نام دارد که تنظیم و آهنگسازی آن به عهده آقای انوشیروان تقوی بوده است. اثری دیگری دارم که عاشقانه و عرفانی است و با ترانه‌ای از علی‌اکبر یاغی‌تبار، طی همکاری با انوشیروان تقوی در دست تولید است. آهنگسازی این اثر انجام شده و پس از ضبط استودیویی ارائه خواهد شد. به طور کلی تا آنجا که توان و وسع مالی‌ام اجازه دهد کار خواهم کرد و به تولید و ارائه آثار خواهم پرداخت.

کد خبر 530260 برچسب‌ها موسیقی - چهره - ساز - آلبوم - اجرا

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: دفتر موسیقی وزارت ارشاد شورای شعر و ترانه اعضای شورای شعر مسئولان ارشاد دفتر موسیقی لحاظ محتوایی حسین زمان ۱۷ سال شش ماه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۶۰۹۴۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

۱۵سال کشته‌سازی؛ «ترانه»ای که به «نیکا» ختم شد+ عکس و فیلم

سناریوی «دستگیری، تجاوز و قتل دختران»، محدود به امروز و سال ۱۴۰۱ نیست. بلکه این سناریو از سوی رسانه‌ها و جریان‌های برانداز، دو دهه است که تکرار می‌شود.

به گزارش مشرق، شبکه بی‌بی‌سی در گزارش اخیر خود مدعی شد که طبق اسناد محرمانه مأموران امنیتی، نیکا شاکرمی را دستگیر کرده بودند و بعد از تعرض جنسی، او را به قتل رسانده و جسدش را در بزرگراه یادگار امام رها کردند. البته بی‌بی‌سی در همین گزارش اعتراف کرد که این اسناد تقلبی است و گفت: «سندی که تحقیقات ما روی آن تمرکز دارد، حاوی چند تناقض است. به‌عنوان‌مثال، نیروی انتظامی، با عنوان «ناجا» ذکر شده؛ درحالی‌که در آن زمان «فراجا» نام داشت.»

بی‌بی‌سی درباره ادعای تجاوز و قتل نیکا تاکید کرد: «ما هرگز نمی‌توانیم به‌طور ۱۰۰درصد از این مطمئن باشیم.»

سناریوی «دستگیری، تجاوز و قتل دختران»، محدود به امروز و سال ۱۴۰۱ نیست. بلکه این سناریو از سوی رسانه‌ها و جریان‌های برانداز، دو دهه است که تکرار می‌شود.

۱. داستان ترانه

تابستان سال ۸۸ بود که خبری وحشتناک در فضای رسانه‌ای منتشر گردید. خبر از این قرار بود: دختری به نام ترانه موسوی در حوالی مسجد قبا توسط نیروهای لباس شخصی ربوده شد. مأموران امنیتی بعد از تجاوز جنسی، او را به قتل رساندند و جسدش را سوزاندند. این روایت توسط بی‌بی‌سی مورد استقبال قرار گرفت.

چهره‌های اصلاح‌طلب و سران فتنه ۸۸ همچون کروبی، این خبر را تکرار می‌کردند.

اما بعد از گذشت مدتی کوتاه، مشخص شد که دختر ادعایی براندازان، اصلا در ایران نیست و به گفته خانواده او، مدت‌هاست در ونکوور کانادا زندگی می‌کند.

۲. داستان سعیده

در سناریوی بعدی، نقش دختری که «دستگیر شده و بعد از تجاوز جنسی به قتل رسیده است»، به نام سعیده پورآقایی افتاد. سناریویی که برای سعیده پورآقایی نوشته ‌شده بود، دقیقا همان سناریوی کشته‌سازی از ترانه موسوی بود؛ دست‌گیری، تجاوز و درنهایت قتل. رسانه‌های برانداز حتی اعلامیه پورآقایی را منتشر کردند و میرحسین موسوی در مراسم ترحیم او حضور یافت!

اما با گذشت اندکی زمان مشخص شد که سعیده پورآقایی زنده است و بدون هیچ‌گونه دست‌گیری و تجاوز در منزل پدری خود حضور دارد. در بازه زمانی‌ای که سناریو قتل او مطرح می‌شد، سعیده پورآقایی از خانه فرار کرده بود و به دلیل قفل بودن درب منزل، مجبور شد از بالکن خانه به بیرن بپرد و بعد از بازگشت، دروغ بودن این سناریو برملا شد.

۳. داستان عاطفه

سناریوی دستگیری، تجاوز و قتل، حتی برای فرزند یکی از اصلاح‌طلبان هم نوشته شد. عاطفه امام، فرزند جواد امام، چهره سیاسی اصلاح‌طلب و رئیس ستاد انتخاباتی موسوی که اکنون سخنگوی جبهه اصلاحات است، بازیگر بعدی این سناریو بود. مادر عاطفه امام مدعی شده بود که دخترش دستگیر شده و تحت فشار شکنجه قرار دارد تا به داشتن روابط جنسی نامشروع با زندانیان سیاسی اعتراف کند. بازداشت عاطفه امام مانند سناریوهای پیشین، از سوی بی‌بی‌سی مورد استقبال قرار گرفت.

سناریوی دستگیری و شکنجه عاطفه امام به‌قدری مضحک و ساختگی بود که مادرش اعتراف کرد: «خبر دستگیری عاطفه امام کذب است و این سناریو نتیجه ماجراجویی دخترش بود.» مادر عاطفه امام گفت: «دختر بنده در اقدامی ماجراجویانه و با توجه به شرایط خاص روحی و روانی ناشی از دستگیری پدرش که موجب نگرانی خانواده و بنده شده بود، چنین اقدامی را کرد.»

۴. داستان نیکا

سناریوی نیکا هم فرقی با سناریوی ترانه، عاطفه و سعیده ندارد. اما ماجرای اصلی نیکا چه بود؟

نیکا شاکرمی دختری بود که در جریان اغتشاشات ۱۴۰۱، از سوی جریان برانداز به عنوان کشته اعتراضات معرفی می‌شد. شبکه CNN در آن زمان مدعی بود که نیکا حوالی ساعت ۸:۳۰ شب توسط نیروهای امنیتی دستگیر شده است. اما هیچ فیلم یا مدرکی برای این ادعا ارائه نداد. از طرفی دیگر، فیلم دوربین‌های مداربسته از ورود نیکا به یک ساختمان نیمه‌کاره حوالی ساعت ۱۲ شب خبر می‌داد. همچنین پیام‌های ارسالی بین نیکا و مادرش در این ساعت‌ها نشان‌دهنده عدم دستگیری اوست. جسد نیکا نیز بعد از خودکشی به‌وسیله سقوط از ارتفاع، در حیاط ساختمان مجاور پیدا شد.

البته همه ماجرا این نیست. نیکا شاکرمی از مشکلات شدید خانوادگی رنج می‌برد و همراه با مادر خود زندگی نمی‌کرد. به‌گونه‌ای که خانواده او ۱۰ روز پس از خودکشی متوجه عدم حضور نیکا در بین خود شدند! دعواهای خانوادگی شاکرمی‌ها که چندی پیش علنی شد، گواه این موضوع است.

خاله نیکا، آتش شاکرمی، از جمله کسانی بود که سناریوی کشته‌سازی او را پیش می‌برد. آیدا شاکرمی، خواهر نیکا خطاب به خاله‌اش گفت: «هر چه قدر از نیکا چه موقع زندگی و چه موقع مرگ تا جایی که توانستی سو استفاه کردی. دیگه کافیه. حالا قراره همه تو را بشناسند.»

خاله و خواهر نیکا علاوه بر افشاگری علیه یک دیگر، به فحاشی پرداختند و هم دیگر را با الفاظی همچون پست‌فطرت، پفیوز، ذلیل، دوزاری و بی‌شرف، در فضای عمومی خطاب کردند. آتش شاکرمی اعتراف کرده است که خانواده نیکا، او را دور انداخته بودند و در این مورد خطاب به خواهر نیکا نوشت: «وقتی کسی رو دور می‌ندازید، نمی‌تونید صاحب مرده‌اش باشید.

خاله نیکا همچنین در اظهارات خود گفته که مستندات زندگی نیکا را ثبت کرده است و بخشی از این مستندات، شامل «پرونده مدرسه، مشاوره و پرونده پزشکی نیکا» است. این موضوع نشان می‌دهد که نیکا قبل از خودکشی، از مشکلات متعددی رنج می‌برد و منشا آن را باید در خانواده او جست‌وجو کرد.

براساس آنچه گفته شد، سناریوساز اصلی برای کشته‌سازی در دهه ۸۰، جریان اصلاحات بود. با وجود آنکه دروغ بودن این سناریوها برملا شده است، اما بازهم برخی از سران اصلاح‌طلب به سناروی نیکا شاکرمی دامن زدند.

آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات نوشته بود: «خبری تلخ و تکان دهنده و جانسوز از مرگ فاجعه بار نیکا شاکرمی در رسانه‌ها منتشر شده است.

چرا مقام‌های حکومت ساکتند؟ چرا توضیح نمی‌دهند؟

محض رضای خدا کاری کنید که باور کنیم این گزارش نادرست است.»

منبع: فارس

دیگر خبرها

  • تراکتور - گل‌گهر، احتمالا بدون تماشاگر!
  • بازیکنان دورتموند و خواندن ترانه Someone like you از ادل پس از رسیدن به فینال لیگ قهرمانان اروپا / فیلم
  • توسعه راه‌های ارتباطی شهرستان اردل در دستور کار قرار گیرد
  • «خدای جنگ» حسین دارابی مجوز ساخت گرفت
  • وقتی از یک پل می توان پول هنگفت درآورد!
  • ۱۵ سال کشته‌سازی؛ «ترانه»‌ای که به «نیکا» ختم شد
  • خوانندگی پولاد کیمیایی برای «گالیله»
  • ۱۵سال کشته‌سازی؛ «ترانه»ای که به «نیکا» ختم شد+ عکس و فیلم
  • پولاد کیمیایی برای نمایش «گالیله» می‌خواند
  • با چند کلیک مجوز بگیرید | چگونه در کمترین زمان پروانه کسب بگیریم؟